دستانش بدون هدایت به سمت زخمی رفتند، جایی که جریان خون ثابت از آن قطع نشده بود. با یکی لب های برش را بست، در حالی که با دیگری سه بار روی خود ضربدر زد. دخترش با لجبازی او را تماشا چیست کرد.
خانم پت، با زنگ خطری خاص، پس از روش هم نوع خود، با فرمول همه جانبه جنون، نامفهوم را برای خود توضیح داد. بله، او فکر کرد، او بدون شک دیوانه فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، و به چوب محض اینکه این بیماری از بین می رفت، دوباره سعی می کرد به زن رشوه بدهد.
پیرمرد با خودش زمزمه می کرد و هنوز زخم را در یک دستش گرفته بود. خانم پت نمیتوانست هیچ کلمهای را تشخیص دهد، اما به نظرش رسید که او سه بار حرفهایش را تکرار کرد. سپس خود را صاف کرد و با دستی سبک و ترحمآمیز محله خلبان را نوازش کرد. خانم پت خیره شد. خونریزی قطع شده بود. روسری شکار در جاده روی سم ارغوانی اسب دراز کشیده خضر بود. هیچ چیز برای توضیح این راز وجود نداشت، اما واقعیت باقی ماند.
مرد نابینا گفت: «حالا این کار را خواهد کرد. او را به ببرید. اما شما می خواهید پنج بخیه در آن بزنید تا به خوبی از آن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استفاده کنید.
خانم پت که برای یک بار از این امتداد ناگهانی افق معنوی خود خرداد از خودداری اش خارج شد، با لکنت گفت: “اما – من نمی فهمم.” «چیکار کردی؟ آیا دوباره شروع نمی شود؟» او با حیرت رو به زن کرد: “آیا او دیوانه فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است؟”
زن زرد مو پاسخ داد: «هرچقدر هم که دیوانه فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، میتوانید از او برای اسبتان تشکر کنید.» «چرا، مادر مقدس! آیا هرگز نام کین شفا دهنده خون را نشنیده اید؟
جاده اطراف آنها ناگهان پر از سگهای شکاری شد که پایلوت را جدید خفه میکردند و بین خانم پت و حصار فشار میآوردند. صدای شاد و آشنای صدای شکارچی که به آنها امتیاز می داد باعث شد او دوباره پاهایش را روی زمین محکم احساس کند.
در یک لحظه سرگرد غرفه آنجا بود، فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استاد پیاده شده بود، عادات، با صدای بلند همراه با همدردی و هیجان، دور هم جمع شده بودند. یک شلاق در حال بررسی بریدگی بود، در حالی که با زن مو زرد صحبت می کرد.
- ۰ ۰
- ۰ نظر