پنجشنبه ۰۸ شهریور ۰۳ ۲۲:۰۰ ۶ بازديد
آیا واقعاً میتوانست وسوسه شود؟ خدا و انسان بودن در یک زمان – آیا این به معنای هم دانستن و هم ندانستن نبود؟ و آیا هیچ راهی برای خدا بودن چیزی که در آن همه چیز خدا نبود، قابل تصور بود؟ این سرگشتگی ها و بسیاری دیگر را پسر ماریانا نزد مشاور روحانی خود برد، مردی که او را بسیار دوست داشت و او چند جلد از «سخنرانی های بمپتون» را برای خواندن به او داد.
اینجا دفاع از مسیحیت بود که توسط مقامات و با دانش و عزت انجام شد. و ترسیس با ناراحتی متوجه شد که تنها بخشهای قانعکننده کتابهایشان جایی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
که رزومهای از فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز چهارشنبه , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استدلالهای مخالفان خود ارائه میدهند. او از این طریق بسیاری از مشکلات را که هنوز به ذهنش خطور نکرده بود آموخت. و هنگامی که او با خواندن تمام شد.
تصمیمش را گرفت. اگر قرار بود کسی به خاطر باور نکردن چنین چیزهایی لعنت شود، پس وظیفه او به عنوان یک متفکر بود که لعنت شود. و بنابراین او با کلیسا خداحافظی کرد – چیزی که به نوعی ناراحت کننده بود، زیرا مادرش او را برای اسقف برنامه ریزی کرده بود! بخش این روزها شانس های زیادی را دور می انداخت. او برای گذراندن تعطیلات کریسمس به مناطق بالاتر رفت. و به جای چکمه درایت و موافق بودن.
تمام روز خود را در گوشه ای از کتابخانه دفن کرد. زیرا ترسیس بزرگترین کشف را انجام داده بود – او متوجه شکسپیر شده بود! در مدرسه به او «انگلیسی» را با «بودن یا نبودن» یاد داده بودند، و با «نخستین نافرمانی انسان و ثمره» او را در امتحانات به دام انداختند. و بنابراین سالها او را از دو افتخار بزرگ ادبیات ما باز داشتند. اما اکنون، به طور تصادفی، او به “طوفان” برخورد کرد. و پس از آن هر سطر از نمایشنامه ها را در دو هفته خواند.
او روح خود را در آن سرزمین عجایب از دست داد. او راه می رفت و دیگر شیراز مانند مردان زمین نمی اندیشید – او با آن اربابان و شاهزادگان روح زندگی می کرد و یاد گرفت که به زبان آنها صحبت کند. او در میان تلهکابینها و کامیونها با ملودیهای آسمانیشان در گوشهایش طفره میرفت. و در حالی که او آنها را می خواند چشمانش برق می زد و قلبش تند می زد.
شاهزاده نازنین، و پرواز فرشتگان تو را به آرامش می خوانند!» چند روزی به آن تعطیلات شگفت انگیز باقی مانده بود. و اینها نزد میلتون رفتند. مجموعهای از آثار او بود، بسیار گرانقیمت، که ساخته و خریداری شده بودند، بیآنکه تصوری از این که هیچ انسانی هرگز آنها را بخواند. اما ترسیس آنها را خواند و بنابراین تمام زیبایی صحافی توجیه شد. ساعتها و ساعتها در آن شیر موسیقی رعدآلود مینوشید.
با دستانش محکم میگرید و مثل بچهها با هیجان میخندید: “نمایش امپراتوری، که کاملاً پیشرفته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، می درخشید مانند شهاب سنگی که به سمت باد می رود.
اینجا دفاع از مسیحیت بود که توسط مقامات و با دانش و عزت انجام شد. و ترسیس با ناراحتی متوجه شد که تنها بخشهای قانعکننده کتابهایشان جایی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
که رزومهای از فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز چهارشنبه , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استدلالهای مخالفان خود ارائه میدهند. او از این طریق بسیاری از مشکلات را که هنوز به ذهنش خطور نکرده بود آموخت. و هنگامی که او با خواندن تمام شد.
تصمیمش را گرفت. اگر قرار بود کسی به خاطر باور نکردن چنین چیزهایی لعنت شود، پس وظیفه او به عنوان یک متفکر بود که لعنت شود. و بنابراین او با کلیسا خداحافظی کرد – چیزی که به نوعی ناراحت کننده بود، زیرا مادرش او را برای اسقف برنامه ریزی کرده بود! بخش این روزها شانس های زیادی را دور می انداخت. او برای گذراندن تعطیلات کریسمس به مناطق بالاتر رفت. و به جای چکمه درایت و موافق بودن.
تمام روز خود را در گوشه ای از کتابخانه دفن کرد. زیرا ترسیس بزرگترین کشف را انجام داده بود – او متوجه شکسپیر شده بود! در مدرسه به او «انگلیسی» را با «بودن یا نبودن» یاد داده بودند، و با «نخستین نافرمانی انسان و ثمره» او را در امتحانات به دام انداختند. و بنابراین سالها او را از دو افتخار بزرگ ادبیات ما باز داشتند. اما اکنون، به طور تصادفی، او به “طوفان” برخورد کرد. و پس از آن هر سطر از نمایشنامه ها را در دو هفته خواند.
او روح خود را در آن سرزمین عجایب از دست داد. او راه می رفت و دیگر شیراز مانند مردان زمین نمی اندیشید – او با آن اربابان و شاهزادگان روح زندگی می کرد و یاد گرفت که به زبان آنها صحبت کند. او در میان تلهکابینها و کامیونها با ملودیهای آسمانیشان در گوشهایش طفره میرفت. و در حالی که او آنها را می خواند چشمانش برق می زد و قلبش تند می زد.
شاهزاده نازنین، و پرواز فرشتگان تو را به آرامش می خوانند!» چند روزی به آن تعطیلات شگفت انگیز باقی مانده بود. و اینها نزد میلتون رفتند. مجموعهای از آثار او بود، بسیار گرانقیمت، که ساخته و خریداری شده بودند، بیآنکه تصوری از این که هیچ انسانی هرگز آنها را بخواند. اما ترسیس آنها را خواند و بنابراین تمام زیبایی صحافی توجیه شد. ساعتها و ساعتها در آن شیر موسیقی رعدآلود مینوشید.
با دستانش محکم میگرید و مثل بچهها با هیجان میخندید: “نمایش امپراتوری، که کاملاً پیشرفته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، می درخشید مانند شهاب سنگی که به سمت باد می رود.
- ۰ ۰
- ۰ نظر