در تهرانپارس

مطالب مفید کاشت مو

در تهرانپارس

۴ بازديد
همانطور که خودش گفته بود، در این آزمایش خوش‌شانس بود. درست تصویر بعدی که پس از خروج نیمه‌هوشیار او روی صفحه نمایش ظاهر شد، کودکان زیادی را در اروپا نشان می‌داد که از دست سخاوتمند عمو سام تغذیه می‌شدند. و پی‌وی هرگز نمی‌توانست در صندلی‌اش بنشیند و بی‌صدا آن نمایش عذاب‌آور را تماشا کند. فصل پنجم دزدها! اسکات هریس هرگز دقیقاً نمی‌دانست چه زمانی از قلمرو رویاها به قلمرو بیداری منتقل شده سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد ، زیرا در هر دو حالت تپانچه‌ها زنانه شیک نقش اصلی را ایفا می‌کردند.

او از پسر پیشاهنگی که وزیر هوور را با دو تپانچه در تنگنا قرار داده بود و آقای السورث، رئیس پیشاهنگی او، که با چند تپانچه دیگر این سیسالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد مدار را نجات می‌داد، آگاه بود. و سپس او کاملاً متوجه کسی شد که می‌گفت: «چند تا تپانچه داری؟» صدای دیگری پاسخ داد: «بیست و هفت». صدای اول گفت: «چهل و سه تا و دو تا بلک جک دارم.» دیگری گفت: «اشتباه می‌کنی.» صدای اول پاسخ داد: «من آنها را یادداشت کردم.» آن یکی خندید و گفت: «باید نگران باشیم.» با در تهرانپارس این کشف هولناک که بین آنها هفتاد تپانچه وجود داشت.

و البته دو بلک جک، به نظر می‌رسید سخنرانان جای نگرانی چندانی نداشتند. اما برای اسکات هریس که تمام مهماتش شامل یک تکه ساندویچ و هسته تقریباً لخت یک سیب بود، جای نگرانی زیادی وجود داشت. پی وی حالا متوجه شد که بیدار سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد و با سرعت زیادی به پیش می‌رود. می‌دانست که در ماشین بزرگ هانکاجونک بارتلت سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد و آن آدم‌های سیاه با تمام سلاح‌های گرم روی صندلی جلو، آقا و خانم بارتلت آرایشگاه زنانه نیستند.

با لرز، ردا را طوری پهن کرد که تمام بدن کوچکش، از جمله سرش، را بپوشاند. برای لحظه‌ای هوس کرد که این پوشش را کنار بزند و جیغ بکشد، یا حداقل از ماشینی که با سرعت در حال حرکت بود، بپرد. اما نگاهی از زیر ردا او را به حماقت این کار متقاعد کرد. پریدن به معنای از دست دادن جانش بود؛ جیغ زدن – خب، با دو دزد خونخوار مسلح به هفتاد تپانچه و دو بلک جک چه شانسی می‌توانست داشته باشد؟ تعداد کمی از پیشاهنگان پسر بودند که می‌توانستند یک هسته سیب را با چنین دقتی در هدف‌گیری مانند دبلیو. هریس بفرستند، اما یک هسته سیب در برابر هفتاد تپانچه چه فایده‌ای دارد؟ او نمی‌توانست تمام حرف‌های صندلی جلو را بشنود، اما تکه‌هایی از حرف‌هایی در طرشت که می‌شنید.

نهایتِ نگرانی را ایجاد می‌کرد. یکی از آن چهره‌های تاریک گفت: «… بهترین راه برای مقابله با آنهسالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد .» دیگری گفت: «من باید نگران چند تا مرده باشم.» پی وی زیر ردا جمع شده بود و به سختی نفس می‌کشید. در واقع، دو مرده چیزی بود که باید نگرانش بود. فرض کنید – فرض کنید او سومی باشد! دیگری گفت: «یکی برای زنانه طرشت من، اما من نگران او نیستم.» همراهش اظهار داشت: «ما از پسش برمی‌آییم.» سپس صحبت‌هایی شروع شد که پی‌وی نمی‌توانست بشنود.

اما مطمئن بود که درباره موضوع مورد علاقه‌شان، یعنی قتل، سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . سپس این کلمات وحشتناک، اما نسبتاً تسلی‌بخش را شنید: «مشکل او این سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد که همیشه می‌خواهد بکشد؛ دیوانه‌ی اسلحه سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . اگر می‌خواهی آنها را بگیر، اما کشتن چه فایده‌ای دارد.

این چیزی سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد که من به او گفتم.» «دزدیدن–» گوینده ادامه داد: «اوه، البته، دقیقاً همین را به او گفتم؛ دزدکی…» دیگری حرفش را قطع کرد و گفت: «پاشو روش، الان تو روستا هستیم.» ماشین بزرگ سوپر شش هانکاجانک به سرعت به جلو حرکت کرد و اسکات هریس می‌توانست صدای خرخر موتور بزرگ را بشنود، در حالی که ماشین با سرعت در تاریکی مطلق پیش می‌رفت. نگاهی گذرا و محتاطانه از زیر ردای بزرگ به او نشان داد که آنها از محیط آشنای بریجبورو دور شده‌اند و در یک جاده روستایی خلوت با سرعت در حال حرکت هستند.

گهگاه از کنار یک مزرعه تاریک یا از میان روستایی که شهروندان قانون‌مدارش به رختخواب‌هایشان رفته بودند، عبور می‌کردند. گهگاه پی‌وی، از زیر ردا، نورهای شادی را می‌دید که در خانه‌های مسیر می‌درخشیدند و در وحشت و نگرانی خاموش خود، این خانه‌ها را پر از پسران پیشاهنگی تصور می‌کرد که در کمال لذت از آزادی پیشاهنگی بودند؛ پیشاهنگانی که هیچ خطری آنها را به لیست خونین مردگان اضافه نمی‌کرد.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.