غرب تهران

مطالب مفید کاشت مو

غرب تهران

۴ بازديد
فریاد زد: «اوه، دیگر هیچ‌وقت با من در این مورد صحبت نکن – هیچ‌وقت!» «چیزی نیست که لازم باشه بابتش پشیمون باشیم—تقصیر تو نبود.» مصرانه گفتم،—— «همینه که هست – تقصیر من بود، بود، بود.» با حرارت حرفش را قطع کرد و به نحوی دستش دستم را پیدا کرد و فشار داد. آیا اصلاً مربع دیگری هم وجود داشت؟ «می‌دانستم که قرار بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست این کار را بکنیم، و سعی نکردم جلویش را بگیرم. فکر می‌کنی که من – من…»[۲۶۴] فریاد زدم: «شکوهمندترین دختری که تا به حال زیسته بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست.» و حالا تمام دستش را در دست گیشا گرفته بودم. او با جدیت پرسید: «لطفاً صادق باش؟ من صادقم؛ و بهت قول میدم اگه انقدر واقعی به نظر نمیرسید.

هیچوقت این کارو نمیکردم – منظورم اینه که ما داریم خاطره رو تو ذهنمون میکاریم.» سپس برگشت و با لبخندی نیمه‌لب، خیالم راحت شد. برای لحظه‌ای اشتیاق دوباره در آغوش گرفتنش در چهره‌ام نمایان شد، اما با نگاهی مرا متوقف کرد. این بار با قصد متوقف کردن من این کار را کرد و من متوقف شدم. با این حال، لبخند از چهره‌اش محو نشده بود، زیرا با لحنی شیرین و سرشار از اعتماد به نفس گفت: «بیا در همه چیز با هم کاملاً صادق باشیم.

این باعث دوستی‌های طولانی می‌شود، اکوچی می‌گوید – و به هر حال، هیچ چیز بهتر از این نیست که آزادانه به اشتباه اعتراف کنیم. پس تقصیر تو هم مثل من نبود؛ هر دوی ما خیلی شیطون کامرانیه بودیم و دیگر نباید باشیم.» مکثی کرد و اضافه کرد: «بالاخره، فکر می‌کنم این باعث می‌شود دنیای مخفی ما کمی…» منتظر ماندم و وقتی ادامه نداد، پرسیدم: «یه کم چی؟» با این حال، او مردد بود.

هشدار دادم: «صادق باش.» دوباره لبخند زد و با نگاهی رک و ربهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست به من خیره شد. «خب، یه کم شیرین‌تره که حس کنیم ما هم به یه اندازه مقصریم؛ به همین خاطر دیگه هیچ‌وقت نمی‌تونیم بریم اونجا.» خندیدم و گفتم: «اِدِن به‌روز بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست؟» «بله، گمان می‌کنم همینطور بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست؛ و شمشیر آتشین ما را هدف قرار داده بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست، بنابراین باید برای همیشه و همیشه محتاط باشیم.» «اما ایو اینطور نبود! شمشیر شعله‌ور حتی یک لحظه هم او را متزلزل نکرد!»[۲۶۵] او با لحنی جدی پاسخ داد: «من وقت زیادی برای بهبود شخصیت ایو داشته‌ام.» فریاد زدم: «این حقیقت خدبهترین سالن زیبایی سعادت آباد که زنانه تهران سالن آرایشگاه تهران هست.» خنده‌ای مواج از لبانش جاری شد.

خنده‌ای طنین‌انداز و شاد که قسم می‌خورم در آسمان شنیده می‌شد. به نظر می‌رسید که غرق در هیجانی عجیب بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست – شاید مثل هیجان خودم، هیجانی که از حس لذتی عمیق و مفرط سرچشمه می‌گرفت. داشتیم به سمت قلعه می‌رفتیم و در لبه‌ی واحه‌ی خودمان، نزدیک جایی که نخل‌های افتاده در هم پیچیده بودند، قدم می‌زدیم. من دستش را گرفته بودم و داشتم به او کمک می‌کردم از روی این شبکه‌ی کنده‌ها عبور کند که ناگهان با سرعت خیره‌کننده‌ای غرب تهران جلوی من پرید؛ رو به بیرون، و بازوهایش را عقب گرفت تا مرا کنترل کند. این عملی غریزی برای محافظت بود.

اما به سختی فرصت فکر کردن به آن را داشتم که ناگهان صدای ناله و ترق تروق، که می‌توانست از هر جایی بیاید، از کنار سرمان گذشت. مردانی که صدای گلوله‌ای پرقدرت را که هوا را می‌شکافد شنیده‌اند، این صدا در هروی را فراموش نمی‌کنند، صدایی که بار دوم به سرعت صدای تق‌تق یک شمشیر الماسی قابل تشخیص بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست. بلافاصله پس از آن صدای شلیک تفنگ آمد و با هدایت این صدا، بالای علفزار، چهارصد یارد دورتر، سر و شانه‌های مردی را دیدم.

در همان لحظه دوباره شلیک کرد. فصل بیست و دوم [۲۶۶] من تو را دوست دارم انتقال آنی از جوهره خوشبختی به آستانه تراژدی – و تراژدی‌ای که در آن تمام دنیای انسان به لرزه در می‌آید – باعث آشفتگی ذهنی می‌شود که برای لحظه‌ای انسان را درمانده می‌کند. و بدین ترتیب بود که گلوله دوم از کنارمان گذشت، پیش از آنکه به اندازه کافی حواسم را جمع کنم تا کاری بکنم، و متوجه شوم که یکی از اعضای گروه اِفاو کوتی که از سفر برگشته بود، به بهشت ​​کوچک ما برخورد کرده بهترین سالن زیبایی سعادت آباد که سالن آرایشگاه تهران هست.

دولوریا را گرفتم و او را پشت سرم چرخاندم، همزمان خشاب خودکارم را بیرون کشیدم و دو شلیک سریع، به سمت بالا، به سمت آن رذل که آماده می‌شد دوباره شانسش را امتحان کند، فرستادم. تقریباً بلافاصله ناپدید شد.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.